سرنوشت ادبیات روس در دوران تسلط لنین، ژدانف و خورشچف در «ادبیات و انقلاب»
1 min read
یورگن روله در سال ۱۹۲۴ در برلین به عنوان تنها فرزند مارتین تئودور روله و ماری روهله متولد شد و در برلین-موآبیت بزرگ شد. پس از دبستان ، از سال ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۲ در کیرشنر اوبرشول در برلین تحصیل کرد. در ژوئیه ۱۹۴۲ ، پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان ، به ورماخت اعزام شد و در آوریل ۱۹۴۳ به جبهه شرقی در روسیه منتقل شد. در ژوئن ۱۹۴۴ او به درجه ستوان رسید و در سال ۱۹۴۵ شاهد پایان جنگ با پاکوف در بوهمی / چکسلواکی تحت اشغال آلمان بود ، جایی که او مجبور شد به اسارت روسیه در آید.او اسارت خود را در ابتدا در پاکوف گذراند ، اما بیشتر کارها را در چلیابینسک ، یک شهر بزرگ روسیه در اورال انجام داد. وی در آنجا از سال ۱۹۴۷ به عنوان مدرس در مدرسه ضد فاشیست کار کرد و همچنین گروه های فرهنگی و تئاتر را در آنجا تأسیس کرد.
اگرچه او همچنین با عملکرد غیرانسانی نظام شوروی آشنا شد ، اما در ابتدا با ایده اساسی کمونیسم همراه شد. پس از چهار سال به برلین بازگشت. روزنامه نگاری خود را در ژوئیه ۱۹۴۹ به عنوان داوطلب و از آوریل ۱۹۵۰ به عنوان سردبیر در SED در برلین شرقی آغاز کرد. در همان زمان وی در دانشگاه ادبیات ، فلسفه ، ادبیات و نقد تئاتر آلمان در دانشگاه هومبولت ، که در برلین شرقی نیز قرار دارد ، تحصیل کرد.
ادبیات و انقلاب به سرنوشت ادبیات روس در دوران تسلط لنین، ژدانف و خورشچف می پردازد؛ دورانی آشنا و پر فراز و نشیب. در این کتاب، بار دیگر، نبوغ و پایان تلخ بلوک، یسنین و مایاکوفسکی را از نظر می گذرانیم و رمان بی نظم و مغفول ماندهٔ گورکی، زندگی کلیم سامگین، را مرور می کنیم. همچنین، گزارشی تیزبینانه دربارهٔ جنگ داخی و آثار آیساک بابل و شولوخوف می خوانیم و می بینیم که شولوخوف چگونه توانست در آن واحد هم از زبان ناسیونالسیت ها سخن بگوید و هم کمونیست ها. کتاب تفسیری خردپسند از طفره ها و شهامت های گهگاهی ارنبورگ ارائه می کند و با لحنی حماسی شرح می دهد که چگونه پاسترناک در دکتر ژیواگو صدای روسیه را منعکس می کند. در ادبیات و انقلاب سرنوشت ادیبانی همچون فادیف و شاعرانی همچون گومیلیوف، ماندلشتام و آخماتووا آمده است و این که چگونه نسلی از بهترین نویسندگان روسیه سوختند و صداشان در گلو خفه شد.
به نقل از خبرگزاری برنا